گزیده ی تاریخ و ادبیات آذربایجانی - AZƏRBAYCAN TARİX VƏ ƏDƏBİYYATINDAN SEÇİLMİŞLƏR

آذربایجان تاریخ و ادبیاتیندان ، سئچیلمیشلر

ترکی یا آذری /اران ولایتی است از آذربایجان

+0 به ین
بحثی تاریخی و مستند و منطقی در باب ( ترکی یا آذری) و حدود آذربایجان . اران ولایتی است از آذربایجان یک بحث کلی راجع به واژه مجعول » آذری » که مرحوم کسروی با هدف ترکی زدایی جعل و رایج کرد خدمت دوستان تقدیم می کنیم تا همه ابعاد آن مشخص گردد: - مساله بسیار ساده و چنین است که زبان ما ترکی است و ما ترک هستیم و پدران و مادران و اجداد ما همه خود را ترک مخوانند و ملل و اقوام همسایه نیز ما را ترک خوانده اند نه چیز دیگر. .و اسناد و نوشته های بیشماری در شرح این امر بدیهی موجود می باشد. – موضوع بحث و اعتراض ما هم مشخص است که میخواهیم زبان ترکی به عنوان زبان بیش از  میلیون ها ایرانی رسمی شود و فرهنگ و هویت ترکی هم ایرانی تلقی گردد نه بیگانه و غیر خودی ، چون بدون رسمی شدن زبان ترکی در ایران ، دمکراسی ناممکن بوده و سرابی بیش نیست و آفت دمکراسی هم پان ایرانیسم و ترک ستیزی است – آذری واژه ای جعلی است که برای تحریف واقعیت فرهنگی و زبانی ترکها در ایران و جمهوری آذربایجان از سوی حکومتهای شوروی و ایران ابداع و ترویج شده است و شما از هر انسان بدون غرض و مرضی سوال کنید خودش را نه آذری بلکه ترک و زبانش را تورکی میخواند. -وانگهی وقتی برخی هموطنان از ما بهتر میخواهند ما را مورد لطف و عنایت و عطوفت قرار دهند ما را "ترک خر" می نامند نه "آذری خر" مستندات : طبری در وقایع سال ۱۰۴ هجری مینویسد: «و فی هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمی و هو امیر علی ارمینیه و آذربایجان ارض الترک ففتح علی یدیه بلنجرم و هزم الترک: و در این سال جراح بن عبدالله الحکمی جنگ کرد. او امیر ارمنستان و آذربایجان سرزمین ترکان بود. وی بلنجرم را با دستان خویش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبری ج ۵ ص ۳۶۸) مولف البدایه و النهایه نیز در ج ۹ ص ۲۵۶ به این امر اشاره کرده است.بنا بر سخن طبری اولا نام این زبان و مردمان ترکی و ترک است و آذری لغتی نامربوط دراین مورد است در ثانی حداقل در سال 104 هجری ترکها ساکن این مناطق بوده اند. همچنین طبری در باب وقایع سال نود هجری می نویسد: «و فیها غزا مسلمه بن عبدالملک الترک حتی بلغ الباب من ناحیه آذربیجان ففتح حصونا و مدائن هنالک: در این سال (۹۰ هجری)مسلمه بن عبدالملک با ترکان جنگید و تا منطقه باب الابواب (دربند) آذربایجان رسید و در آنجا شهرها و قلعه ها را فتح کرد.». (طبری ۵ ص ۲۲۶) از این سند نیز به وضوح مستفاد میشود که حداقل تا شهر دربند آذربایجان خوانده میشده است و جعل کلمه آران که منطقه ای در داخل آذربایجان است و بکارگیری عنادورزانه این واژه بجای "جمهوری آذربایجان " تنها ناشی از جهل ورزی و عناد پان آریانیست ها است. مدعیان تز وجود زبانی به اسم آذری ( بخصوص سایت مجعول آذریها)دلایل عقلی خود را ارائه کنند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد .


آردینی اوخو

زلیم خان یعقوب: ایلاهی . نقل از وبلاگ" دل نوشته های ائلچی خلخالی" (ائلچی بی)

+0 به ین

ایلاهی


بیر میللت دیر، بیر تورپاق دیر، بیر وطن

اوتای نه دیر، بو تای نه دیر، ایلاهی؟!

هر طرفه پای وئریبلر حسرتی

او پای نه دیر، بو پای نه دیر، ایلاهی؟!

 

عئینی باغدیر، عئینی باغچا، عئینی بار

عئینی سازدیر، عئینی کامان، عئینی تار

اورتالیقدا دمیر حاسار، لای دیوار

او لای نه دیر، بو لای نه دیر، ایلاهی؟!

 

اوستوموزدن آجی یئل کیم، اسن کیم؟

کسیلن بیز، کسدیرن کیم، کسن کیم؟

آمان قارداش دء من کیمم، دء سن کیم؟

او های نه دیر، بو های نه دیر، ایلاهی؟!

 

میلله ته باخ دمیر توردان بویلانیر

دیری ائودن، اؤلو گوردان بویلانیر

یئتدی بوردان، یئتمیش اوردان بویلانیر

او سای نه دیر، بو سای نه دیر، ایلاهی؟!

 

هانسی باشدیر، هانسی بدن، بیلینمز

پارالانسا وارمی وطن، بیلینمز

اوردا اؤلن، بوردا ایتن، بیلینمز

او وای نه دیر، بو وای نه دیر، ایلاهی؟!

 

بای اولماسین، قاری دوشمان بای اولدو

چوخ عؤمورلر نیسگیللره پای اولدو

ایکی یاندا گؤز یاشیمیز چای اولدو

او چای نه دیر، بو چای نه دیر ایلاهی؟!

 

بو صؤحبتی اورتالیغا کیم سالیب؟

بو حسرتی اورتالیغا کیم سالیب؟

اوتای نه دیر، بو تای نه دیر، ایلاهی؟!

او درد نه دیر، بو وای نه دیر، ایلاهی؟!

 



آردینی اوخو

نقل از وبلاگ "اولو اولوس":محمد رضا خیری قام:ریشه ها وعلل مناقشه ی قره باغ

+0 به ین

 

ریشه ها وعلل مناقشه ی قره باغ

محمد رضا خیری فام

     روس ها از زمان پطرکبیر برای نیل به اهداف شوم خود، یعنی دستیابی به آبهای گرم و فشار آوردن به دو دولت و امپراتوری ترک صفوی و عثمانی چشم طمع به اراضی مقدس آذربایجان و قفقاز دوخته بودند. از طرفی آنها آذربایجان را به عنوان دروازه ی خاورمیانه می شناختند. آنها قصد داشتند با تکیه به ستون پنجم خود (ارامنه ) ترکهای مسلمان را از وطنشان بیرون رانده، ارامنه مسیحی را جایگزین ایشان کنند. خود ارامنه نیز حاکمیت روسهای مسیحی را بر حاکمیت ترکهای مسلمان ترجیح می دادند. ارامنه در سال1701 م با اعزام هیئتی به سرکردگی اسقف میناس به دربار پطر کبیر از وی خواستند که قره باغ و سایر سرزمینهایی را که آنها ارمنستان می نامیدند تحت تسلط خود در آورند. در آن زمان علی رغم پیشروی روسها تا شهر باکو پس از مرگ پطر (1725 م ) قشون روس ها از سرزمینهای اشغالی عقب نشینی کرد. اما این تفکرات شیطانی مختص پطر کبیر نبود. بلکه حکام بعدی روس ها نیز چنین افکاری را در ذهن خود می پروراندند؛ به طوری که ملکه کاترین دوم خواهان تشکیل یک کشور ارمنی تحت حمایت روسیه در اراضی مسلمانان ( ظاهراً در خاک عثمانی ) بود. پس از آن نیز در قرن نوزدهم و با شروع جنگ بین روسیه و ممالک محروسه ی ایران، روسها به نرسس، اسقف ارامنه وعده ی ایجاد یک ایالت خود مختارارمنی نشین را درچارچوب امپراطوری تزاری داده بودند.

     پس از پایان جنگهای طولانی بین دول ایران و روسیه و با پیروزی روسها، ارامنه به آ رزوی دیرینه ی خود رسیدند. آنها علاوه بر کمکهای مالی به روس ها خود نیز به طور مستقیم در این جنگها شرکت داشتند. ارامنه ساکن در قفقاز، تر کیه و ایران با تشکیل نیروهای داوطلب که مجموع آنها به 250000 نفر می رسید علیه دولت ایران و عثمانی می جنگیدند. آنها به محض اولین رویارویی اردوی قجرها با روسها در سال 1804 م به روسها پیوستند. در جنگ بعدی به سال 1827-1826 م روسها با کمک اساسی نیروهای ارمنی و حتی افرادی چون ژنرال ماداتیان و اسقف نرسس جاثلیق، عباس میرزا را شکست داده ایروان، نخجوان و بقیه ی شهرهای ماوراء قفقاز را به تصرف خود در آوردند. ارامنه ساکن در ترکیه نیز در سال 1829 و 1853 با فرماندهی افرادی چون ژنرال بهبوتیان و ملیکیان به همراه قشون روسها عثمانی ها را شکست داده، بخشی از اراضی آنها را به خاک روسیه منضم نمودند. البته نباید فراموش کنیم که پیش از این نیز ارامنه در جنگهای صلیبی به همراه صلیبیون علیه مسلمانان جنگیده بودند.

     پس از انعقاد عهد نامه ی گلستان ( 1813م ) و انضمام اراضی وسیعی از آذربایجان وقفقاز به خاک روسیه روس ها در هنگام عقد قرار داد ترکمنچای (1828م ) با علم به اینکه وجود اکثریت مسلمان در منطقه مانعی بر سر راه اهداف و تهدیدی بر حاکمیت آنها خواهد بود، به فکر تغییر ترکیب جمعیتی قفقاز افتادند. آنها با گنجاندن ماده ای در این عهدنامه زمینه مهاجرت ارامنه مطیع و خوش خدمت را فراهم نمودند. علاوه بر این آنها ارامنه را به مدت 5 سال از پرداخت مالیات معاف کردند. به این ترتیب بیش از 200000 نفر ارمنی از ایران و عثمانی به طرف سرزمینهای اشغال شده حرکت کردند. بسیاری از این ارامنه علی رغم مقاومت مسلمانان در ناحیه قره باغ و شهر شوشا جای گرفتند.  به طوری که بر اساس سرشماری صورت گرفته توسط روسها درسال 1832م  8/68 درصد اهالی این منطقه ( قره باغ ) ترک و 2/32 درصد ارمنی بودند. روسها علاوه بر کوچاندن مسیحیان به منطقه، سیاست مسیحی کردن مسلمانان را نیز دنبال کردند. اما مسلمانان به سادگی تسلیم سیاستهای شوم تزارها نمی شدند. به طوری که قیامهای بزرگ و کوچکی صورت می گرفت. بزرگترین این قیامها، قیام 26 ساله ی شیخ شامل داغستانی بود. در آذربایجان نیز قیامهای مسلحانه ی پراکنده ای صورت می گرفت. یکی از بزرگترین این قیام ها، قیام عده ای به رهبری قاچاق نبی بود.

     در سال 1905 م داشناک های ارمنی ( حزب تروریستی داشناکسیتیون در سال 1890 م با هدف تشکیل ارمنستان بزرگ و با شعار از دریا تا دریا بنیانگذاری شده است ) با انجام یک ترور در شهر باکو موجبات جنگهای گسترده سالهای 1906- 1905 م را فراهم کردند. ارامنه مسلح که از 20 سال پیش آماده رویارویی با مسلمانان می شدند به همراه ارامنه آموزش دیده که به عنوان سرباز و افسر در ارتش روسها با فنون جنگی آشنا شده بودند به صورت ددمنشانه ای به مسلمانان حمله کردند ( روس ها به علت عدم اعتماد از ترکها سربازگیری نمی کردند ). این جنگ ها در شهرهای باکو، نخجوان، ایروان، شوشا، گنجه، تفلیس و سایر شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک قفقاز با شدت هر چه تمام به وقوع پیوست و ارامنه افراطی وحشیگری خود را به رخ تمام خون خواران کشیدند.

     با وقوع انقلاب روسیه و فروپاشی حکومت یکصد ساله روسیه تزاری در فوریه و اکتبر 1917 م ارامنه فرصت مناسبی جهت تحقق رویای خود یعنی تشکیل ارمنستان بزرگ یافتند. آنها با طرح نقشه و بسیج نیروهای خود با فرماندهی آرام مانوکیان ( آرام پاشا ) در ژانویه 1908 م دست به جنایت بزرگی زدند . ارامنه با حمله به شهر مسلمان نشین ایروان و 211 روستای آن اقدام به نسل کشی مسلمانان کردند. در طی این نسل کشی 300000 نفر مسلمان بی گناه و بی دفاع کشته شده، صدها هزار نفر از وطن آبا و اجدادی خویش رانده شدند. با روی کار آمدن داشناکها در ایروان بقیه ترک های مسلمان نیز چنین سرنوشتی پیدا کردند. به گونه ای که شهر ترک نشین ایروان به شهری ارمنی نشین تبدیل و در سال 1905 م شاهد کشتار مسلمانان شد. به این ترتیب در تاریخ 28 مه 1918 م غدّه ای به نام ارمنستان بر روی پیکر صدها هزار مسلمان شهید و در اراضی مسلمانان به وجود آمد . این در حالی بود که ارامنه تا سال 1917 م سرزمین و محل مشخصی نداشتند و درهیچ جای قفقاز در اکثریت نبودند.

     در 21 مارس 1918 م قبل از استقلال آذربایجان ( 28 مه 1918 م – نخستین نظام جمهوری در جهان اسلام ) بلشویک های تحت امر شائومیان ارمنی با همکاری و همراهی نیروهای ارمنی هزاران نفر از اهالی شهرها و مناطق باکو، قره باغ، شاماخی، زنگه زور، نخجوان، لنکران و .... را قتل عام کردند. این در حالی بود که ارامنه قبلا بی طرفی خود را اعلام کرده بودند. در این روز ارامنه مسلح با حمله به ترک های مسلمان و قتل عام آنها به مال و جان و نوامیس مسلمانان تجاوز کردند. آنها خانه ها را با افرادی که در آنها پناه گرفته بودند سوزانده، سینه و شکم مردم بی گناه را دریده، اعضای بدن آنها را بریده، نوزادان شیرخوار و معصوم را بر سرنیزه ها زدند. بعضی از اعمال آنها آن چنان وحشیانه، زشت و کثیف بوده که شرم مانع از گفتن و نوشتن آنها می شود. تنها در مدت سه روز 15000 نفر مسلمان بی گناه قربانی وحشیگری و توسعه طلبی مسیحیان روس و ارمنی شدند. اما با رسیدن اردوی ترک های عثمانی به باکو امیدهای آنها به یاس مبدل شد و نقشه های شومشان عقیم ماند. در هیمن سال ( 1918 م ) در این سوی ارس نیز مشابه همان پاک سازی های قومی در شهرهای ارومیه و سلماس تکرار شد. در این نسل کشی 130000 نفر قربانی زیاده طلبی مسیحیان افراطی اعم از ارامنه، آشوری ها و جلوها شدند. اما این بار نیز قوای عثمانی ( لشکر ششم ) با همراهی افراد محلی با حمله به این جنایت کاران در شهر محاصره شده خوی ضربات سختی را به آنها وارد کرده، سپس شهرهای ارومیه و سلماس را از لوث وجود دشمن نا پاک پاک کردند و به این ترتیب نقشه تشکیل ارمنستان بزرگ با شکست ارامنه در ترکیه و دو سوی ارس به رویاها پیوست.

     ارامنه در سقوط دولت جمهوری آذربایجان در 28 آوریل 1920 م نیز نقش داشتند. در حالی که بیشتر نیروهای 30000 نفری آذربایجان مشغول سرکوبی ارامنه شورشی در قره باغ بودند، روسها با استفاده از فرصت به وجود آمده به این کشور نو پا حمله کردند. این در حالی بود که آذربایجانی ها تنها 2000 نفر سرباز برای مقابله با قشون 75000 نفری روسها در منطقه باکو داشتند. به این ترتیب جمهوری دموکراتیک آذربایجان سقوط کرد. البته به گواه تاریخ توطئه های بلشویکهایی نظیر کیروف روس و شائومیان ارمنی با همراهی افرادی چون نریمانف و با طراحی و حمایت لنین واستالین نقش مهمی در سقوط دولت محمد امین رسول زاده داشت. پس از این وقایع قیامهایی درآذربایجان شکل گرفت. بزرگترین این قیامها، قیام افسران ارتش آذربایجان به همراه سران واحدهای چریکی سابق و اهالی گنجه به رهبری قهرمان گنجه، جواد خان بوده است. مردم گنجه علی رغم مقاومت 12 روزه در برابر ارتش سرخ به رهبری ژنرال غدّار گرجی تبار سیسیانوف در اثر خیانت ارامنه ی بلشویک شکست خوردند. در سال 1923 م با ترفند کیروف روس و میروزیان ارمنی منطقه زنگه زور به ارمنستان واگذار و به ایالت قره باغ خودمختاری داده شد. این در حالی بود که خود ارامنه ی قره باغ در کنگره خود در سال 1919 م به اتفاق آرا رای به یکپارچگی و اتحاد کامل با آذربایجان داده بودند. در سال 1945 م آرتینوف هارتونیان دبیر اوّل کمیته مرکزی حزب کمونیست ارمنستان پیشنهاد الحاق « ولایت خودمختار قره باغ علیا » را به ارمنستان ارائه نمود. باقرف دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان با دلایل آورده شده در نامه آرتینوف مخالفت کرد. لیکن در پایان نامه اش موافقت خود را در مورد الحاق قره باغ کوهستانی به استثنای ناحیه کاملا ترک نشین شوشا به جمهوری ارمنستان به شرط الحاق مناطق ترک نشین ارمنستان به آذربایجان اعلام داشت .

     در قانون اساسی اتحاد شوروی  که در 25 فوریه 1948 به تصویب رسید آمده بود: « جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی نخجوان و ولایت خودمختار قره باغ کوهستانی جزو جمهوری شوروی سوسیالیستی اذربایجان میباشد ». همچنین در قانون اساسی شوروی که در 7 اکتبر 1977 به تصویب رسید در اصل 87 چنین آمده بود: « جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، استان خودمختار قره باغ کوهستانی را در بر دارد ».

     در 11 فوریه 1988 م ارامنه ادعاهای خود در مورد قره باغ و الحاق آن به ارمنستان را دوباره مطرح نمودند. در این رابطه تظاهراتی اعتراضی در خان کندی به راه افتاد که به برخورد میان ترکها و ارامنه انجامید. در20 فوریه 1988 م شورای منطقه قره باغ در غیاب نمایندگان ترک به پیوستن این منطقه به ارمنستان رای داد. در 22 فوریه 1988 م هئیتی از سوی پولیت بورو ( دفتر سیاسی ) حزب کمونیست شوروی به منطقه اعزام شد. این هئیت رای شورای قره باغ را رد کرد. به دنبال آن در 15 ژوئن 1988 م شورای عالی ارمنستان به پیوستن قره باغ به ارمنستان رای داد.

     برنده ی اصلی این کشمکشها و درگیری ها روسها بودند. آنها خواستارادامه ی این در گیری ها بودند. چرا که به این وسیله آنها با در دست داشتن ابزارهای سیاسی و امنیتی وابستگی این دو جمهوری را به مسکو حفظ می کردند. در همین سال مسکو با برقراری کنترل مستقیم بر قره باغ عملا این منطقه را از آذربایجان جدا کردند. این عمل روسها با اعتراضات شدید آذربایجانیها مواجه شد. این اعتراض ها که با تجمع های خیابانی آغاز شده بود، در سال 1989-1988 م به قیام های مسلحانه و اشغال مراکز دولتی انجامید. در 20 ژانویه 1990 م ( قانلی یانوار ) مردم به دعوت جبهه ی خلق با نادیده گرفتن حکومت نظامی در شهر باکو به خیابان ها ریخته، تظاهرات عظیمی به راه انداختند. آنها که خوستار استقلال، آزادی و حفظ سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی قره باغ بودند، با حمله ی تانک های ارتش سرخ مواجه شدند. در این کشتار وحشیانه صدها نفر شهید شدند .

     پس از فرو پاشی اتحاد شوروی، ارامنه با استفاده از بی ثباتی های داخلی جمهوری آذربایجان ( به عنوان مثال روی کارآمدن دو رئیس جمهور و یک کفیل ریاست جمهوری از سال 1991 تا 1993 م) و با کمک یک لشکر مکانیزه ی روسها علاوه بر قره باغ کوهستانی، هفت شهر لاچین، آغدام، کلبجر، زنگلان، فضولی ، قبادلی و جبرئیل یعنی بیش از %20 از اراضی مقدس آذربایجان را به تصرف خود در آورده، 35000 نفر انسان بی گناه را کشته، بیش از یک میلیون نفر را آواره کردند و اکنون نه تنها هیچ بانگ اللّه اکبری از مناره های این شهرها به گوش نمی رسد، بلکه بر اساس اطلاعات و تصاویر منتشر شده، ارامنه افراطی به هتک حرمت اماکن مقدس مسلمین اقدام نموده اند.

 

     منابع :

 

1 ) قانلی سنه لر– محمد سعید اردوبادی، باکو 1991 م

2 ) شماره های مختلف فصلنامه ی وارلیق – دکتر صمد سرداری نیا، تهران

3 ) آذربایجان در جنگ جهانی اول یا فجایع جیلولوق – دکترتوحید ملک زاده دیلمقانی، نشر اختر، تبریز1358

4 ) قره باغ شاعیرلر مسکنی – محمدرضا کریمی، زنجان 1382، نشر دارالهدی

5 ) قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس – دکتر صمد سرداری نیا، نشر اختر، تبریز 1383

6 ) قره باغ در چشم انداز تاریخ – عبد الاحد بهراد – انتشارات ارک، تبریز 1372

7 ) حکومت های محلی قفقاز در عصر قاجار – علی پورصفر، نشر نظر، تهران 1377

8 ) ماهیت تحولات در آسیای میانه و قفقاز– منیژه تراب زاده،انتشارات وزارت خارجه، تهران 1373

9 ) تاریخ قره باغ ، علی رضا راهور و پرویز زارع، انتشارات وزارت خارجه، تهران 1376

10 ) جمهوری آذربایجان، محمدامین رسول زاده، ترجمه ی تقی سلام زاده، انتشارات شیرازه، تهران 1380

11 ) ملوک خمسه، رافی ( هاکوب ملک هاکوپیان )، نشر شیرازه، ترجمه ی آرا دراستپانیان، تهران1385

12 ) و....



آردینی اوخو

م. کریمی :ایرک بیتیک / تورک دونیاسی نین ایلک کتابلاری/نقل از وبلاگ : قیزیل قلم

+0 به ین

ایرک بیتیک / تورک دونیاسی نین ایلک کتابلاری

ایرک بیتیک ان آزی مین ایلدن آرتیق بیر تاریخه باغلی دیر. ایلک دفعه 1907جی ایلده مجار آراشدیریجیسی اولان آورل اشتین چین اؤلکه سی نین کانسو ایالتینده دونهوآنگ شهرینده یئرله شن بین بودا ماغاراسیندان تاپمیشدیر. بو الیازما نوسخه بوگون لندن ده بریتیش موزیوم دا 8212 نمره سی آلتیندا ساخلانیلیر.

   بو الیازما نوسخه 6/13 * 8 سانتی متر اؤلچوسونده و 57 صحیفه لیک بیر کتابدیر. صفحه لرین هر ایکی اوزو ده یازیلیمیشدیر. بو الیازما چوخ احتمال کی 12 یوز ایل عمرو اولموش اولا، هر حالدا مین ایلدن آرتیق دیر و اویغور خطی ایله یازیلمیشدیر.

   بوگونه کیمی بؤیوک عالیم لر بو الیازما حاققیندا آراشدیرمالار ایره لی آپارمیش، او جمله دن ویلهلم تامسون، حسین نامق اورخون، سرگای مالوف، تتسورو ایکدا، طلعت تگین، الیسا شوکورلو، یوسف محمداوو، ابوالفضل رجب اوو و . . . آد آپارماق اولار.

   ایرک بیتیک بیر فال و طالعه باخماق کتابی دیر. ایرک بیر سیرانین نظریجه عربجه اولان عرق کلمه سی دیر. بیر حالدا کی عرق 15 – 16جی یوزایللرده تورکجه میزه داخیل اولموش و بو سؤزجوک اصیل تورکجه اولاراق فال معناسیندادیر. بیتیک ده تورکجه سؤزجوک اولاراق کتاب معناسیندادیر. بئله لیکله ایرک بیتیک فال کتابی اولمالیدیر.

   آراشدیریجی عالیم لر بئله بیر علمی 3000 ایل بوندان اوّل بیر چین عالیمینه عایید بیلیرلر. و یئنه دئییلیر کی میلاددان اؤنجه بو عالیم تورک دالغالاری اساسیندا بئله بیر کتاب یازمیش و بلکی ده چینجه یازمیشدیر! آۀنجاق بو الیازما اوستونده چین خطی ایله ده یازیلار واردیر. اما تمام آراشدیریجیلار بو علامتلری و یازینی تورک دامغالاریندان یارارلاناراق اویغور خطی ایله یازیلماسینی دئمکدن چکیامه میشلر. ایرکه نئجه باخیلیر؟

ایرک بیتیک ده پروسئس بئله سیرالانیر:

1-     ایرک (فال) چوبوقلاری آتیلیر.

2-     گلن نمره یه گؤره ایرک اوخونور.

3-     ایرکین یاخشی یا پیس اولماسی بیلدیریلیر.

چوبوقلار اوج دانادیر. چوبوق اوستونده یازیلان نقطه سایلار (اولجای سایلار = بخت یا طالع سایلاری) 3 دفعه اوخونمالی دیر. یا اوچ دفعه قوبوق آتیلیر و یا اوچ چوبوق آتیلیر. هر نمره اؤزلویونده 1، 2، 3، و یا 4 اولا بیلر. 4 اوزو اولان بیر چوبوغو اوچ دفعه آتیب، اولجای سایلاری نین چیخماسینی ایسته دیگیمیزده ساده بیر ریاشی حسابلاما ایله 4*4*4= 64 حسابلانیر. بو، او دئمکدیر کی 64 دانا ایرک احتمالی واردیر. بو ساده حسابلاما اوزه رینده ایرک لرین یازیلدیغی دوشونولسه ده، عمومی لیکده 65 ایرکین اولماسی بو قایدانی پوزموشدور. آیریجا 1-1-3، 1-2-4، و 1-1-3 اولجای سایلاری اکسیک ایکن، 1-1-4، 3-1-3، ایرک لری آرتیق دیر. 3-4-1 سایی ایسه اوچ دفعه تکرارلانمیشدیر. بو تکرارلانمالاردا متن لر فرقلی، ساده جه اولاراق اولجای سایلاری عینی دیر. آتیلان ایرک لرده بیر – بیری نین عینی اولان اولجای سایلاریندان هانسی ایلک اوخوناجاق؟



آردینی اوخو

جبار باغچه بان : جیدر بابایا نظیره

+0 به ین

محمد حسین شهریارین "حیدربابایا سلام" منظومه‌سی نشر  اولدوقدان سونرا، اونو آلقیشلایان و ایلک جوابیه یازانلاردان بیریسی ده "جبار باغچه‌بان "(بیرینجی کار ولال لارا مدرسه آچان)اولموشدور. اونون شهریارا جوابیه‌سی بئله‌دیر:

علیکم السلام شهریار آقا

چوخداندی قاچمیشدین بیزدن اوزاقا

آیاق باسمازیدین بیزیم اوبایا

جوانلیق دُوروندن بوچاغا تکین

سن هئچ بیزدن، بئله یاد ائتمز یدین



نه اولدو آی اوغول، سن بیردن بیره

اونوتدوغون ائلی سالدین خاطره

چاغلایان سولارا، اسن یئللره

بو قوجا حیدره ائیله‌دین سلام،

لُطفۆن آرتیق اولسون، علیک السلام



نه قدر دادلی ایمیش سنین بو دیلین

ائشیدن کیمی بو سسینی ائلین

قوجا، جوان، اوشاق، بیرده قیز-گلین

سنی دینله‌مگه قاچدیلار چؤله

آنام قربان اولسون بو شیرین دیله



فارس قیزلاری آزدیرمیشدی عملین،

کی فارسجایدی بۆتۆن شعرین، غزلین؟

حیدر بابا یوردوندا بیر گؤزلین

عشقینه بیر قلم قویمازدین بئله،

فارسیجا یازماقدان دویمازدین بئله.



تهران گؤزللری یولون کج ائتدی

کؤنلۆنو آپاریب سنی گیج ائتدی

دئه گؤرۆم یا فلک سنله لج ائتدی؟

دؤنگه وارمیش،دؤنۆم وارمیش بیلمه‌دین،

آیریلیق وار، اؤلۆم وارمیش بیلمه‌دین.



ایندی بیزی تازه گلیب تاپیرسان

کؤنلۆمۆزه کؤزلر قویوب یاخیرسان

حسرت ایله کئچنلره باخیرسان

گؤرۆرسن کی سولار آخیر گئدیرمیش،

دوغولان قوجالیب اؤلۆب ایتیرمیش.



چوخدا وئرمه سیخینتی اؤز کؤنلۆنا

مهرباندیر هر آتا اؤز اوغلونا

قاییتمیشسان ایندی سن اؤز یولونا

بویورگینن، گؤز اۆستۆنده یئرین وار،

ائلین سنی سئوینج ایله قارشیلار.



سلام ائلر بۆتۆن ائلیمیز سنه

باغچامیز، باغیمیز، گۆلۆمۆز سنه

اوزون مودّت سوسان دیلیمیز سنه

دئه گؤره‌ک، دئمه‌لی داها نه‌یین وار

افسوس کی سن گئج دیل آچدین شهریار!



کیچیک اوشاق تزه سؤزه گلنده،

آیری بیر دادلی‌لیق اولار دیلینده.

لذّتی وار آغلایاندا، گۆلنده

ایندی کی دیل آچدین سوسما آغلا، گۆل

یامان سؤیله، یاخشی سؤیله، داغلا، گۆل!


آردینی اوخو