گزیده ی تاریخ و ادبیات آذربایجانی - AZƏRBAYCAN TARİX VƏ ƏDƏBİYYATINDAN SEÇİLMİŞLƏR

آذربایجان تاریخ و ادبیاتیندان ، سئچیلمیشلر

نقل از وبلاگ "اولو اولوس":محمد رضا خیری قام:ریشه ها وعلل مناقشه ی قره باغ

+0 به ین

 

ریشه ها وعلل مناقشه ی قره باغ

محمد رضا خیری فام

     روس ها از زمان پطرکبیر برای نیل به اهداف شوم خود، یعنی دستیابی به آبهای گرم و فشار آوردن به دو دولت و امپراتوری ترک صفوی و عثمانی چشم طمع به اراضی مقدس آذربایجان و قفقاز دوخته بودند. از طرفی آنها آذربایجان را به عنوان دروازه ی خاورمیانه می شناختند. آنها قصد داشتند با تکیه به ستون پنجم خود (ارامنه ) ترکهای مسلمان را از وطنشان بیرون رانده، ارامنه مسیحی را جایگزین ایشان کنند. خود ارامنه نیز حاکمیت روسهای مسیحی را بر حاکمیت ترکهای مسلمان ترجیح می دادند. ارامنه در سال1701 م با اعزام هیئتی به سرکردگی اسقف میناس به دربار پطر کبیر از وی خواستند که قره باغ و سایر سرزمینهایی را که آنها ارمنستان می نامیدند تحت تسلط خود در آورند. در آن زمان علی رغم پیشروی روسها تا شهر باکو پس از مرگ پطر (1725 م ) قشون روس ها از سرزمینهای اشغالی عقب نشینی کرد. اما این تفکرات شیطانی مختص پطر کبیر نبود. بلکه حکام بعدی روس ها نیز چنین افکاری را در ذهن خود می پروراندند؛ به طوری که ملکه کاترین دوم خواهان تشکیل یک کشور ارمنی تحت حمایت روسیه در اراضی مسلمانان ( ظاهراً در خاک عثمانی ) بود. پس از آن نیز در قرن نوزدهم و با شروع جنگ بین روسیه و ممالک محروسه ی ایران، روسها به نرسس، اسقف ارامنه وعده ی ایجاد یک ایالت خود مختارارمنی نشین را درچارچوب امپراطوری تزاری داده بودند.

     پس از پایان جنگهای طولانی بین دول ایران و روسیه و با پیروزی روسها، ارامنه به آ رزوی دیرینه ی خود رسیدند. آنها علاوه بر کمکهای مالی به روس ها خود نیز به طور مستقیم در این جنگها شرکت داشتند. ارامنه ساکن در قفقاز، تر کیه و ایران با تشکیل نیروهای داوطلب که مجموع آنها به 250000 نفر می رسید علیه دولت ایران و عثمانی می جنگیدند. آنها به محض اولین رویارویی اردوی قجرها با روسها در سال 1804 م به روسها پیوستند. در جنگ بعدی به سال 1827-1826 م روسها با کمک اساسی نیروهای ارمنی و حتی افرادی چون ژنرال ماداتیان و اسقف نرسس جاثلیق، عباس میرزا را شکست داده ایروان، نخجوان و بقیه ی شهرهای ماوراء قفقاز را به تصرف خود در آوردند. ارامنه ساکن در ترکیه نیز در سال 1829 و 1853 با فرماندهی افرادی چون ژنرال بهبوتیان و ملیکیان به همراه قشون روسها عثمانی ها را شکست داده، بخشی از اراضی آنها را به خاک روسیه منضم نمودند. البته نباید فراموش کنیم که پیش از این نیز ارامنه در جنگهای صلیبی به همراه صلیبیون علیه مسلمانان جنگیده بودند.

     پس از انعقاد عهد نامه ی گلستان ( 1813م ) و انضمام اراضی وسیعی از آذربایجان وقفقاز به خاک روسیه روس ها در هنگام عقد قرار داد ترکمنچای (1828م ) با علم به اینکه وجود اکثریت مسلمان در منطقه مانعی بر سر راه اهداف و تهدیدی بر حاکمیت آنها خواهد بود، به فکر تغییر ترکیب جمعیتی قفقاز افتادند. آنها با گنجاندن ماده ای در این عهدنامه زمینه مهاجرت ارامنه مطیع و خوش خدمت را فراهم نمودند. علاوه بر این آنها ارامنه را به مدت 5 سال از پرداخت مالیات معاف کردند. به این ترتیب بیش از 200000 نفر ارمنی از ایران و عثمانی به طرف سرزمینهای اشغال شده حرکت کردند. بسیاری از این ارامنه علی رغم مقاومت مسلمانان در ناحیه قره باغ و شهر شوشا جای گرفتند.  به طوری که بر اساس سرشماری صورت گرفته توسط روسها درسال 1832م  8/68 درصد اهالی این منطقه ( قره باغ ) ترک و 2/32 درصد ارمنی بودند. روسها علاوه بر کوچاندن مسیحیان به منطقه، سیاست مسیحی کردن مسلمانان را نیز دنبال کردند. اما مسلمانان به سادگی تسلیم سیاستهای شوم تزارها نمی شدند. به طوری که قیامهای بزرگ و کوچکی صورت می گرفت. بزرگترین این قیامها، قیام 26 ساله ی شیخ شامل داغستانی بود. در آذربایجان نیز قیامهای مسلحانه ی پراکنده ای صورت می گرفت. یکی از بزرگترین این قیام ها، قیام عده ای به رهبری قاچاق نبی بود.

     در سال 1905 م داشناک های ارمنی ( حزب تروریستی داشناکسیتیون در سال 1890 م با هدف تشکیل ارمنستان بزرگ و با شعار از دریا تا دریا بنیانگذاری شده است ) با انجام یک ترور در شهر باکو موجبات جنگهای گسترده سالهای 1906- 1905 م را فراهم کردند. ارامنه مسلح که از 20 سال پیش آماده رویارویی با مسلمانان می شدند به همراه ارامنه آموزش دیده که به عنوان سرباز و افسر در ارتش روسها با فنون جنگی آشنا شده بودند به صورت ددمنشانه ای به مسلمانان حمله کردند ( روس ها به علت عدم اعتماد از ترکها سربازگیری نمی کردند ). این جنگ ها در شهرهای باکو، نخجوان، ایروان، شوشا، گنجه، تفلیس و سایر شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک قفقاز با شدت هر چه تمام به وقوع پیوست و ارامنه افراطی وحشیگری خود را به رخ تمام خون خواران کشیدند.

     با وقوع انقلاب روسیه و فروپاشی حکومت یکصد ساله روسیه تزاری در فوریه و اکتبر 1917 م ارامنه فرصت مناسبی جهت تحقق رویای خود یعنی تشکیل ارمنستان بزرگ یافتند. آنها با طرح نقشه و بسیج نیروهای خود با فرماندهی آرام مانوکیان ( آرام پاشا ) در ژانویه 1908 م دست به جنایت بزرگی زدند . ارامنه با حمله به شهر مسلمان نشین ایروان و 211 روستای آن اقدام به نسل کشی مسلمانان کردند. در طی این نسل کشی 300000 نفر مسلمان بی گناه و بی دفاع کشته شده، صدها هزار نفر از وطن آبا و اجدادی خویش رانده شدند. با روی کار آمدن داشناکها در ایروان بقیه ترک های مسلمان نیز چنین سرنوشتی پیدا کردند. به گونه ای که شهر ترک نشین ایروان به شهری ارمنی نشین تبدیل و در سال 1905 م شاهد کشتار مسلمانان شد. به این ترتیب در تاریخ 28 مه 1918 م غدّه ای به نام ارمنستان بر روی پیکر صدها هزار مسلمان شهید و در اراضی مسلمانان به وجود آمد . این در حالی بود که ارامنه تا سال 1917 م سرزمین و محل مشخصی نداشتند و درهیچ جای قفقاز در اکثریت نبودند.

     در 21 مارس 1918 م قبل از استقلال آذربایجان ( 28 مه 1918 م – نخستین نظام جمهوری در جهان اسلام ) بلشویک های تحت امر شائومیان ارمنی با همکاری و همراهی نیروهای ارمنی هزاران نفر از اهالی شهرها و مناطق باکو، قره باغ، شاماخی، زنگه زور، نخجوان، لنکران و .... را قتل عام کردند. این در حالی بود که ارامنه قبلا بی طرفی خود را اعلام کرده بودند. در این روز ارامنه مسلح با حمله به ترک های مسلمان و قتل عام آنها به مال و جان و نوامیس مسلمانان تجاوز کردند. آنها خانه ها را با افرادی که در آنها پناه گرفته بودند سوزانده، سینه و شکم مردم بی گناه را دریده، اعضای بدن آنها را بریده، نوزادان شیرخوار و معصوم را بر سرنیزه ها زدند. بعضی از اعمال آنها آن چنان وحشیانه، زشت و کثیف بوده که شرم مانع از گفتن و نوشتن آنها می شود. تنها در مدت سه روز 15000 نفر مسلمان بی گناه قربانی وحشیگری و توسعه طلبی مسیحیان روس و ارمنی شدند. اما با رسیدن اردوی ترک های عثمانی به باکو امیدهای آنها به یاس مبدل شد و نقشه های شومشان عقیم ماند. در هیمن سال ( 1918 م ) در این سوی ارس نیز مشابه همان پاک سازی های قومی در شهرهای ارومیه و سلماس تکرار شد. در این نسل کشی 130000 نفر قربانی زیاده طلبی مسیحیان افراطی اعم از ارامنه، آشوری ها و جلوها شدند. اما این بار نیز قوای عثمانی ( لشکر ششم ) با همراهی افراد محلی با حمله به این جنایت کاران در شهر محاصره شده خوی ضربات سختی را به آنها وارد کرده، سپس شهرهای ارومیه و سلماس را از لوث وجود دشمن نا پاک پاک کردند و به این ترتیب نقشه تشکیل ارمنستان بزرگ با شکست ارامنه در ترکیه و دو سوی ارس به رویاها پیوست.

     ارامنه در سقوط دولت جمهوری آذربایجان در 28 آوریل 1920 م نیز نقش داشتند. در حالی که بیشتر نیروهای 30000 نفری آذربایجان مشغول سرکوبی ارامنه شورشی در قره باغ بودند، روسها با استفاده از فرصت به وجود آمده به این کشور نو پا حمله کردند. این در حالی بود که آذربایجانی ها تنها 2000 نفر سرباز برای مقابله با قشون 75000 نفری روسها در منطقه باکو داشتند. به این ترتیب جمهوری دموکراتیک آذربایجان سقوط کرد. البته به گواه تاریخ توطئه های بلشویکهایی نظیر کیروف روس و شائومیان ارمنی با همراهی افرادی چون نریمانف و با طراحی و حمایت لنین واستالین نقش مهمی در سقوط دولت محمد امین رسول زاده داشت. پس از این وقایع قیامهایی درآذربایجان شکل گرفت. بزرگترین این قیامها، قیام افسران ارتش آذربایجان به همراه سران واحدهای چریکی سابق و اهالی گنجه به رهبری قهرمان گنجه، جواد خان بوده است. مردم گنجه علی رغم مقاومت 12 روزه در برابر ارتش سرخ به رهبری ژنرال غدّار گرجی تبار سیسیانوف در اثر خیانت ارامنه ی بلشویک شکست خوردند. در سال 1923 م با ترفند کیروف روس و میروزیان ارمنی منطقه زنگه زور به ارمنستان واگذار و به ایالت قره باغ خودمختاری داده شد. این در حالی بود که خود ارامنه ی قره باغ در کنگره خود در سال 1919 م به اتفاق آرا رای به یکپارچگی و اتحاد کامل با آذربایجان داده بودند. در سال 1945 م آرتینوف هارتونیان دبیر اوّل کمیته مرکزی حزب کمونیست ارمنستان پیشنهاد الحاق « ولایت خودمختار قره باغ علیا » را به ارمنستان ارائه نمود. باقرف دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان با دلایل آورده شده در نامه آرتینوف مخالفت کرد. لیکن در پایان نامه اش موافقت خود را در مورد الحاق قره باغ کوهستانی به استثنای ناحیه کاملا ترک نشین شوشا به جمهوری ارمنستان به شرط الحاق مناطق ترک نشین ارمنستان به آذربایجان اعلام داشت .

     در قانون اساسی اتحاد شوروی  که در 25 فوریه 1948 به تصویب رسید آمده بود: « جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی نخجوان و ولایت خودمختار قره باغ کوهستانی جزو جمهوری شوروی سوسیالیستی اذربایجان میباشد ». همچنین در قانون اساسی شوروی که در 7 اکتبر 1977 به تصویب رسید در اصل 87 چنین آمده بود: « جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، استان خودمختار قره باغ کوهستانی را در بر دارد ».

     در 11 فوریه 1988 م ارامنه ادعاهای خود در مورد قره باغ و الحاق آن به ارمنستان را دوباره مطرح نمودند. در این رابطه تظاهراتی اعتراضی در خان کندی به راه افتاد که به برخورد میان ترکها و ارامنه انجامید. در20 فوریه 1988 م شورای منطقه قره باغ در غیاب نمایندگان ترک به پیوستن این منطقه به ارمنستان رای داد. در 22 فوریه 1988 م هئیتی از سوی پولیت بورو ( دفتر سیاسی ) حزب کمونیست شوروی به منطقه اعزام شد. این هئیت رای شورای قره باغ را رد کرد. به دنبال آن در 15 ژوئن 1988 م شورای عالی ارمنستان به پیوستن قره باغ به ارمنستان رای داد.

     برنده ی اصلی این کشمکشها و درگیری ها روسها بودند. آنها خواستارادامه ی این در گیری ها بودند. چرا که به این وسیله آنها با در دست داشتن ابزارهای سیاسی و امنیتی وابستگی این دو جمهوری را به مسکو حفظ می کردند. در همین سال مسکو با برقراری کنترل مستقیم بر قره باغ عملا این منطقه را از آذربایجان جدا کردند. این عمل روسها با اعتراضات شدید آذربایجانیها مواجه شد. این اعتراض ها که با تجمع های خیابانی آغاز شده بود، در سال 1989-1988 م به قیام های مسلحانه و اشغال مراکز دولتی انجامید. در 20 ژانویه 1990 م ( قانلی یانوار ) مردم به دعوت جبهه ی خلق با نادیده گرفتن حکومت نظامی در شهر باکو به خیابان ها ریخته، تظاهرات عظیمی به راه انداختند. آنها که خوستار استقلال، آزادی و حفظ سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی قره باغ بودند، با حمله ی تانک های ارتش سرخ مواجه شدند. در این کشتار وحشیانه صدها نفر شهید شدند .

     پس از فرو پاشی اتحاد شوروی، ارامنه با استفاده از بی ثباتی های داخلی جمهوری آذربایجان ( به عنوان مثال روی کارآمدن دو رئیس جمهور و یک کفیل ریاست جمهوری از سال 1991 تا 1993 م) و با کمک یک لشکر مکانیزه ی روسها علاوه بر قره باغ کوهستانی، هفت شهر لاچین، آغدام، کلبجر، زنگلان، فضولی ، قبادلی و جبرئیل یعنی بیش از %20 از اراضی مقدس آذربایجان را به تصرف خود در آورده، 35000 نفر انسان بی گناه را کشته، بیش از یک میلیون نفر را آواره کردند و اکنون نه تنها هیچ بانگ اللّه اکبری از مناره های این شهرها به گوش نمی رسد، بلکه بر اساس اطلاعات و تصاویر منتشر شده، ارامنه افراطی به هتک حرمت اماکن مقدس مسلمین اقدام نموده اند.

 

     منابع :

 

1 ) قانلی سنه لر– محمد سعید اردوبادی، باکو 1991 م

2 ) شماره های مختلف فصلنامه ی وارلیق – دکتر صمد سرداری نیا، تهران

3 ) آذربایجان در جنگ جهانی اول یا فجایع جیلولوق – دکترتوحید ملک زاده دیلمقانی، نشر اختر، تبریز1358

4 ) قره باغ شاعیرلر مسکنی – محمدرضا کریمی، زنجان 1382، نشر دارالهدی

5 ) قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس – دکتر صمد سرداری نیا، نشر اختر، تبریز 1383

6 ) قره باغ در چشم انداز تاریخ – عبد الاحد بهراد – انتشارات ارک، تبریز 1372

7 ) حکومت های محلی قفقاز در عصر قاجار – علی پورصفر، نشر نظر، تهران 1377

8 ) ماهیت تحولات در آسیای میانه و قفقاز– منیژه تراب زاده،انتشارات وزارت خارجه، تهران 1373

9 ) تاریخ قره باغ ، علی رضا راهور و پرویز زارع، انتشارات وزارت خارجه، تهران 1376

10 ) جمهوری آذربایجان، محمدامین رسول زاده، ترجمه ی تقی سلام زاده، انتشارات شیرازه، تهران 1380

11 ) ملوک خمسه، رافی ( هاکوب ملک هاکوپیان )، نشر شیرازه، ترجمه ی آرا دراستپانیان، تهران1385

12 ) و....