گزیده ی تاریخ و ادبیات آذربایجانی - AZƏRBAYCAN TARİX VƏ ƏDƏBİYYATINDAN SEÇİLMİŞLƏR

آذربایجان تاریخ و ادبیاتیندان ، سئچیلمیشلر

حابیر نوروز: ساغلیغیندا قیمت وئرین اینسانلارا

+0 به ین



بیر آرزوم وار، آی آداملار، قویون دئییم ( آرزویی دارم ، ای انسانها ، بگذارید بگویم)

  ساغلیغیندا قیمت وئرین اینسانلارا، ( تا  زنده است به انسان ارزش دهید)

  یاخشیلارا ساغلیغیندا یاخشی دئیین، ( از آدمهای خوب تا زنده است به نیکی یاد کنید)

  ساغلیغیندا یامان دئیین یامانلارا، (وبه آدمهای بد تا زنده است فحشش دهید)

  یالنیز، یالنیز، ساغ اولاندا، (فقط و فقط ، تا زنده است)

  هر کس اصیل قیمتینی بیلر اوندا.( آنوقت هر کسی موقعیت و ارزش خود را میشناسد)

  بو سؤزلریم دوز اولماسا، تؤهمت ائدین،(اگر سخنانم درست نیست متهمم کنید)

  سیزدن ریجا ائلییرم میلیون کره، (از شما هزاران بار درخواست میکنم)

   شاعیرلره ساغلیغیندا هؤرمت ائدین، ( تا زنده است به شاعران احترام کنید)

    ساغلیغیندا هئیکل قویون اؤلمزلره…( تا زنده است  مجسمه ی ماندگاران را بسازید)

   گلجیه چوخ دا امید باغلامایین،( زیاد هم به آینده امید نبندید)

   سؤزونوزو سونرالارا ساخلامایین.(حرفهای دلتان را به آینده موکول نکنید)

  زهلم گئدیر سونرالاردان، ( از آینده  متنفرم)

  واختسیز دینن زورنالاردان، ( به زورناهای نابهنگام میماند : که بعد از جشن نواخته میشود)

    بوشبوغازدان، آوارادان،(بیهوده گویان ، آواره ها)

  تویدان سونرا ناغارادان. ( نقاره ی بعد از عروسی)

  ساغلیغیندا سئویندیرین تمیزلری،( تا زنده است  خوشحال کنید آدمهای خوب و تمیز را)

  سیز حیاتدا بو آماللا آددیملایین. ( شما در زندگی با این مرام به پیش روید)

    ساغلیغیندا ایفشا ائدین خبیثلری، ( تا زنده است آدمهای خبیٍث را افشاء کنید)

    ساتقینلارا ساغلیغیندا ساتقین دئیین،( خود فروخته ها را تا زنده است متهمش کنید)

  تولکو دئیین تولکولره، ( به حیله گرها ، روباه صفت بگوئید)

  آصلان دئیین آصلانلارا. ( به قهرمانان ، شیر صفت بگوئید)

   ساغلیغیندا قیمت وئرین اینسانلارا…( تا زنده است به انسانها ارزش دهید)

   هر کس بیلسین اؤز یئرینی ( هرکس جایش را بشناسد)

   نئجه ساغدیر، ( بداند چه جوری زنده است )

  بو، پیسلرین حیاتینی قیسالتماقدیر ( این کار کوتاه کردن حیات آدهای بد است)

  یاخشیلارین حیاتینی اوزاتماقدیر… ( و طولانی کردن حیات آدهای خوب)

  بو ندندیر اؤلن کیمی، قلبیمیزده  ( این چیست ! تا یکی میمیرد در دلمان ...)

  آداملارا سئوگی، حؤرمت آشیب-داشیر. ( محبت و دوستیمان گل میکند!)

   اؤلن کیمی یاخشیلار دا یاخشیلاشیر. ( تا میمیرد ، از آدم خوب هم به نیکی یاد میکنیم ...)

   یامانلار دا یاخشیلاشیر… ( از آدم بد هم !)

  چیرکینلر ده تمیز اولور اؤلن کیمی… ( تا میمیرند مفسد ها هم تمیز میشوند!)

   یادلار بئله عزیز اولور اؤلن کیمی… ( بیگانگان ، عزیز میشوند!)

  خاطیرلر سؤیله ییریک،( از آنان خاطره ها نقل میکنیم!) 

  نئکرولوقلار(روسجا:اعلامیه) قوللاییریق،( اعلامیه ها صادر میکنیم !)

   هامیسینا اوجدان توتما یاخشی دئییب( و در غیابشان همینطوری حرفهای خوب میزنیم!)

   او دونیایا یوللایویریق.(و به دیار باقی میفرستیم!) 

   بو گئجیکمیش خئییر-دوعا نیه گرک؟ ( این خیر - دعای بیوقت به چه درد میخورد!)

   بوندان مزار بؤیویجک (از این خیر-دعا مگر مزار مرده بزرگتر خواهد شد؟!)

  یا اؤلنمی دیریلجک؟ ( یا اینکه ، مرده زنده خواهد شد؟!)

  خوشوم گلمیر ( خوشم نمی آید)

  بو کؤهنلمیش عادتلردن، ( از این عادات منسوخ) 

  خوشوم گلمیر… (خوشم نمی آید)

  بو سردابه سئوگیلردن، ( از این عشق های سرد و بیروح )

  حؤرمتلردن خوشوم گلمیر. ( از این ادای احترامها )

  ایستمیرم واخت-وعده سیز شؤهرتی من،( شهرت نابهنگام را نمی خواهم)

  بیر آن عؤمرو میلیون قیزیل اؤلوم گله(یک لحظه زندگی را به افتخار های بعد از مرگ)

  دییشمَرم… ( عوض نمیکنم )

  دیری اوچون ایینه بویدا حؤرمتی من ( احترام به اندازه نوک سنجاق به زندگان را...)

  اؤلو اوچون مین هئیکله دییشمَرم… ( به هزاران یادبود مردگان ، عوض نمیکنم )

  دوز دئمَسم، اوندا منی باغیشلایین،(اگر حرفم درست نیست مرا ببخشید)

  اوز توتارام اوشاقلارا،( رو به کودکان میکنم)

  قوجالارا، جاوانلارا،( به پیران ، به جوانها)

  ساغلیغیندا قیمت وئرین اینسانلارا،( تا زنده است به آدمها ارزش دهید)

  یاخشیلارا ساغلیغیندا یاخشی دئیین،( آدهای خوب را تا زنده است محترم شمارید)

  ساغلیغیندا یامان دئیین یامانلارا… (آدمهای بد را تا زنده است فحششان دهید...)



آردینی اوخو

بختیار وهابزاده : سوال ایشاره سی

+0 به ین

"سوال ایشاره سی" (نشانه ی سوال )

حقیقت همیشه دوغدو سوالدان ( حقیقت همیشه از سوال بوجود میاید)

درینه آپاریر سوال هرکسی (هر فردی را سوال به اوج میبرد) 

قریبه زماندیر... ائله بیل دیلدن ( زمانه غریبی است ... مثل اینکه از گفتار)...

هاراسا قووولوب سوال جمله سی ( به دور انداخته شده جمله ی سوالی)

نوقطه لر ، ویرگول لار نه قدر دئسن(نقطه ها و ویرگول ها هرچه قدر بخواهی)

ساختا ندالارلا دولوب کیتابلار (از علامت نداهای الکی کتابها پر شده است )

هر شئیی بیلیریک سانکی دونندن ( گویا همه چیز را میدانیم از قبل)

آرتیق سوال لارا نه احتیاج وار( دیگر به سوال ها چه احتیاج)

سوال سیز کور اولار گئرچکین گوزو (بدون سئوال چشم حقیقت کور میشود)

یاشامیر، دولانیر سوال سیز اینسان( زندگی نمیکند ، یکجوری عمر میگذراند،انسان)

منه سوال وئرین ، سوالین ئوزو ( از من سوال بپرسید، چونکه خود سوال)

گیرر حقیقتین داش قاپسیندان (داخل دروازه سنگی حقایق میشود)




آردینی اوخو

ساکها ، ماساگیتها و ملکه توماریس: برگرفته از سایت بابیر کولتورو

+0 به ین

جواهرلعل نهرودرصفحه ۳۷۱جلد اول کتاب خویش » نگاهی به تاریخ
جهان« ترجمه محمود تفضلی دربار ه هویت سکاها نوشته ای بدین ترتیب دارد: سکاها یکی ازقبایل ترک بودند. به وسیله یک قبیله و ا یل بزرگ دیگرکه کوشان ها نام داشتند ازسرزمین خودشان رانده شدند

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بر اساس اظهارات ابو ریحان البیرونی، ترکان به مدت شصت نسل در کابل
حکومت داشتند. با وجود اینکه حکومت کنندگان، بدون استثناء ترک بودند، اما
نباید تصور کرد که هم ه آن ها به یک فامیل واحد تعلق داشته باشند. احتمال
میرود که قبایل مختلف ترک چون سکاها، یوچی ها و دراری ها، یکی پس از
دیگری به قدرت رسیده باشند

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

شرق شناس یهودی الاصل هنگری موسوم به »آرمینوس وامبری« مسلط به
لسان های هنگری ولاتین وفرانسوی وجرمنی و انگلیسی وسکاندیناوی وروسی
وصربی وسلواکی وترکی وفارسی درصفحه ) ۱۱( کتاب خویش به نام »
تاریخ بخارا...« به زبان انگلیسی دربار ه تشکیل امپراطوری تورکان به جای
یونانی ها در باختر می نویسد: تورکان درسد ه دوم قبل ازمیلاد برجای مخروبه
های پادشاهی یونانی – باختری، امپراطوری ایجاد نمودند که تا اواسط سد ه
ششم میلادی دوام یافت. جهت تأیید وتثبیت این مطلب افزون برنام بلخ که بدون
شک تورکی است وازکلم ه بلیخ یا بلیق به مفهوم شهراخذ شده است، نام های
شاهان حک شده درسکه های بلخ را نیزمی توان به عنوان مدرک ارائه نمود.
ثبوت دیگرمبنی بروجود تورکان درجنوب دریای آمو همانا نوشته های جغرافیه
نویسان عربی است که ایشان ازساکن بودن قوم خلج طایفه ای ازتورک
درنواحی هلمند خبرداده اند. آن ها احتمالاً بقایای سکاها   می باشند که نام
سکاستان یا سجستان ونام امروزی سیستان ازنام آن ها مشتق شده است

(Armin Vambery. History of Hokhara from the earliest
period down to the present. P. )

----------------------------------------------------------------------------------------------------

فیلیپ سمیت نویسند ه »تاریخ جهان« درصفحه ) ۱۲۱( کتاب دیگرش بنام »
تاریخ کهن شرق« سکاها را از نژاد تورک مخلوط با مغول دانسته ومی گوید
که آن ها درمناطق میان استرآباد و بلخ ساکن بودند. تورکمن ها وازبک های
امروزی بقایای آن ها می باشند.

Philip Smith; The ancient history of the east

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

لیئون دوید بارنت« پوفیسرزبان سانسکریت وخاورشناس انگلیسی
دربار ه سکاها وکوشان ها وقومیت ایشان چنین می نگارد:
درعصر) ۱۷۱- ۱۶۱( قبل ازمیلاد سکاهای تورک نژاد درطرف شمال
سیحون ساکن بودند. درنتیجه فشار قبیله دیگری از تورک بنام یوچی یا
کوشان ها به استقامت جنوب رانده شدند. کنیشکا رئیس کوشان قبیله
یوچی یا تخاری درشمال هند بنیاد پادشاهی را گذاشت که ساحه نفوذش
درشرق تا بنارس درجنوب تا سیند گسترده بود

------------------------------------------------------------------------------------------------------

- درصفحه ۱۱۰۷ »فرهنگ جغرافیای یونان و روم« داکتر ویلیام سمیت ،
اسکیت های مورد بحث هرودوت متعلق به فامیل بزرگ تورک دانسته شده
است. هم چنین درین صفحه بیان گردیده که تاریخ هون های قرن چهارم
میلادی ادام ه تاریخ اسکیت های قرن چهارم قبل ازمیلاد می باشد و هون های
آتیلا را نه فقط بنام اسکیت بلکه به طور مشخص رویال اسکیت یاد می کردند.
(A Dictionary of Greek and Roman Geography:
Abacaenum-Hytanis

edited by Sir William Smith

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

همین مطلب را داکتر رابرت گوردون لاثام در صفحه ۲۳۷ کتاب خویش
بنام »روس ها وتورکان«، سابق ه تاریخی ترکان دراروپا وهم خونی وهم نژادی
آوارها وهون ها با اسکیت های هرودوت را مورد بررسی قرار داده چنین بیان
می نماید: آوار ها و هون ها و اسکیت های زمان هرودوت نه تنها عضو
خاندان بزرگ تورک می باشند، بلکه تاریخ آن ها درسرزمین اسکیت های
اروپایی دنباله اسکیت های زمان پدرتاریخ تا سد ه چهارم دلیل مستحکم برای
اقناع نویسند گان عصرحاضرمی باشد. درصفحه ۱۱۱ کتاب دیگر داکتر لاثام
بنام »آسیای شرقی وشمالی« نیزاسکیت های هرودوت عضودودمان بزرگ
ترک معرفی ګردیده است

----------------------------------------------------------------------------------------------

اقای هاورد یکی از نویسندگان برجسته و صاحب نطر در بار ه تاریخ
مردم آسیای شمالی معتقد است که ماساگت و سکا مترادف هم اند. ماساگت
های تبتی اسلاف هندو- سیت می باشند که به نفوذ یونانی ها خاتمه دادند. او
می گوید که سکاها آریایی نبوده، بلکه تارتار های تورانی می باشند.
(James Bonwick; Who are the English? P

-------------------------------------------------------------------------------------------






آردینی اوخو